جمعه، خرداد ۲۷، ۱۳۸۴

چرا امضايم را از پای بيانيه تحريم برمی دارم؟
1 ـ با توجه به گسترده بودن دامنه ی طرفداران تحريم در داخل و خارج، به نظر می رسيد که اين بار بتوان از آن به عنوان حربه ای برای مشروعيت زدائی از رژيم استفاده کرد. دوپاره شدن مخالفان وضعيت موجود و تصميم بخش مهمی از طرفداران دموکراسی مبنی بر شرکت در انتخابات، عملاَ تحريم را به عنوان « حربه ای مشروعيت زدا» بی اثر کرده.
2 ـ از دوم خرداد به اين طرف، عملاَ، سهم ما از دموکراسی فقط جنبه ی سلبی آراء است. يعنی اگر نمی توان رای به کسی داد که مطلوب است در عوض می توان مانع به قدرت رسيدن کسانی شد که حضورشان در مراکز تصميم گيری يک فاجعه است. اين البته دموکراسی نيست، اما امکان کمی هم نيست. همين جنبه ی سلبی آراء بود که در دوم خرداد ناطق نوری و جريان بنيادگرا را عقب راند.
اخباری که از اوضاع کانديداها در ايران می رسد به شدت نگران کننده است. حضور کسانی مثل احمدی نژاد و رفسنجانی در رأس قوه مجريه يک فاجعه است. می توان بی هيچ توهمی، با رای دادن به معين، از يک فاجعه ی بزرگتر جلوگيری کرد.

هیچ نظری موجود نیست: