جمعه، مرداد ۰۱، ۱۳۸۹
ساز چپی شاه ميرزا و پاره ای توضيحات
در بازنويسی مطلب يکی دو نکته به آن اضافه کردم. توضيحات خانم ماهزاده اميری هم خواندنی ست. همان پائين مطلب آمده است. محض اطلاع.
پنجشنبه، تیر ۳۱، ۱۳۸۹
پروندهی ويژه: اوج زيبايی شناسی شرقی(12) شاه ميرزا مرادی، خداوندگار سرنا (بخش دوم)
سرانجام، «ساز چپی» شاه ميرزا را پيدا کردم. سازی که او سی سال پيش نواخته است؛ در اوج قدرت نوازندگیاش.
ساز چپی را در عزا مینوازند؛ در تدفين مردگان(اين هم، تا جائی که میدانم، تنها در منظقه لرستان است که مرسوم است). خودتان مقايسه کنيد عظمت تراژيک و لحن حماسی اين قطعه را با لحن زنجمورههايی که در اين سالها به نام موسيقی ايرانی به خوردمان دادهاند.
قدرت تصور ما، معمولاَ، فراتر است از هر اجرايی که از اسطورهها ارائه شود. شگفتا که اين قطعه فراتر از تصور ما از صور اسرافيل است. دست کم، برای من که اينطور بود؛ رستاخيز مردگان!
می گويند از شاه ميرزا پرسيده اند چطور می شود اينطوری نواخت؟ می گويد هرکسی می تواند،
به شرط آنکه بپذيرد که در چهل سالگی کور خوهد شد!
پ.ن. : نويسنده گرامی، ماهزاده اميری، که خود از اهالی همان مناطق است توضيحات زير را فرسستاده است:
نواختن ساز چپی فقط منحصر به لرستان نیست. رسمی است وقت دفن مرده ها در خوزستان، کهگلویه، شیراز، چهار محال بختیاری. ترکهای قشقایی به آن «دیره» میگویند که همان ساز چپیاست با تفاوتهایی .
هر چند نواختن این قطعه کار هر کسی نیست. کرمالله و نورالله از معروفترین سرنا نوازهای جنوب بودند که هر دو هم سعی میکردند در کارشان نوآوری داشته باشند. سرنا نوازی این دو میتوانم بگویم با اینکه سواد موسیقی شاه میرزا را نداشتند اما خیلی کم از او نبودند. مخصوصا در نواختن قطعهی ساز چپی که معیاری است برای محک زدن توانایی یک نوازندهی بومی سرنا. حالا البته دیگر از این آدمها نشانی نیست؛ هر چند هنوز وقت مردن جوانها در بعضی از استانهای جنوبی نواخته میشود.
چهارشنبه، تیر ۱۶، ۱۳۸۹
پروندهی ويژه: اوج زيبايی شناسی شرقی (11) شاهميرزا مرادی، خداوندگار سرنا (بخش يکم)
شاه ميرزا، به جرات بگويم، تنها موسيقيدان معاصر ايرانیست که فهميد با اين سنت چه بايد کرد.
موسيقی او از جنس حماسه است؛ اگر هم اندوهی هست از جنسی است تراژيک؛ نه مصيبت و زاری
در اوائل انقلاب، به همت علی اکبر شکارچی، نواری منتشر شد که مربوط است به دوره ای که اوج قدرت نوازندگی شاه ميرزاست و اصلاَ جای قياس ندارد با اين کارهائی که حالا در دسترس همه است و از روی سی دی ئی برداشته شدهاند که در فرانسه ضبط شده است و مربوط است به اواخر عمر شاه ميرزا. در اين نوار، که مثل خيلی چيزهای ديگر حالا در دسترسم نيست، شاه ميرزا قطعه ای دارد به نام « سرنای چپی» که شاهکار اوست؛ تکه ای جواهر کمياب. اگر کسی به آن دسترسی دارد لطف کند بفرستد. می گذارمش اينجا تا خيرش برسد به همه.
اشتراک در:
پستها (Atom)