پاسخ سردبير «ادبیات و فرهنگ» به «دوات»
به دنبال انتشار مطلب «فضای مجازی و رفتار کج و کوج فرهنگی» سردبير «ادبيات و فرهنگ» پاسخی نوشت که می خوانيد:
آقای رضا قاسمی گرامی
امروز یک دوست، مطلبی از شما برای من فرستاد که در آن با زبانی که در خور شما و ما نیست به ماهنامه ادبیات و فرهنگ اعتراض کرده اید که چرا کارهائی از شما را در ادبیات و فرهنگ بدون اطلاع شما یا اشاره به ماخذ آن نشر داده ایم.
نخست بگویم که من همین امروز از وجود نشریه شما (دوات) خبر شدم و تاکنون هم متاسفانه فرصت لذت بردن از مطالب آن وکتابهای شما را نیافته ام.
دوم این که من متاسفانه چندان با کارهای شما آشنا نیستم.هر چند نامتان را اینجا و آنجا شنیده ام. لذا تصور این که خواسته باشم از نام و کار شما برای مجله سوءاستفاده کنم، اساسا منتفی است.
در حال حاضر به یاد ندارم کدام مطلب شما در کدام شماره از ادبیات و فرهنگ بازچاپ شده است. سیستم کار ما چنین است که همکاران ودبیران بخشهای مختلف مجله، مطالب را آماده می کنند و در مجله می گذارند. من مطالب رسیده را می خوانم و طبیعی است که در باره یکایک مطالب ، نپرسم که آیا شخص شاعر یا نویسنده، خودش مطلب را برای بخش مربوطه فرستاده است یا دبیر آن بخش آن مطلب را از جائی برگرفته است؟
به هر حال من شخصا از سوء تفاهمی که پیش آمده متاسفم و اگر شما نشانی دقیق مطلبتان در ادبیات و فرهنگ را بدهید با مسئولین بخش مربوطه گفتگو خواهم کرد و پیداست که در مجله هم خواهیم نوشت که مطلب شما را از کجا برگرفته اند.
ای کاش به موقع این خبر را به من می دادید.
همکار گرامی!
ما بدنبال شهرت نیستیم ونیازی هم به جنجال برای مطرح کردن خود نداریم. کاری می کنیم صادقانه و رایگان به خاطر دلمان و عشقمان به ادبیات ایران. به اندازه کافی هم مطلب به مجله می رسد.
لذا شایسته می بود که برخورد شما با ما به دور از الفاظی آنچنان شتابزده و نادلپسند باشد.
برای شما آرزوی موفقیت دارم
مانی
سردبیر ماهنامه ادبیات و فرهنگ
نخست بگویم که من همین امروز از وجود نشریه شما (دوات) خبر شدم و تاکنون هم متاسفانه فرصت لذت بردن از مطالب آن وکتابهای شما را نیافته ام.
دوم این که من متاسفانه چندان با کارهای شما آشنا نیستم.هر چند نامتان را اینجا و آنجا شنیده ام. لذا تصور این که خواسته باشم از نام و کار شما برای مجله سوءاستفاده کنم، اساسا منتفی است.
در حال حاضر به یاد ندارم کدام مطلب شما در کدام شماره از ادبیات و فرهنگ بازچاپ شده است. سیستم کار ما چنین است که همکاران ودبیران بخشهای مختلف مجله، مطالب را آماده می کنند و در مجله می گذارند. من مطالب رسیده را می خوانم و طبیعی است که در باره یکایک مطالب ، نپرسم که آیا شخص شاعر یا نویسنده، خودش مطلب را برای بخش مربوطه فرستاده است یا دبیر آن بخش آن مطلب را از جائی برگرفته است؟
به هر حال من شخصا از سوء تفاهمی که پیش آمده متاسفم و اگر شما نشانی دقیق مطلبتان در ادبیات و فرهنگ را بدهید با مسئولین بخش مربوطه گفتگو خواهم کرد و پیداست که در مجله هم خواهیم نوشت که مطلب شما را از کجا برگرفته اند.
ای کاش به موقع این خبر را به من می دادید.
همکار گرامی!
ما بدنبال شهرت نیستیم ونیازی هم به جنجال برای مطرح کردن خود نداریم. کاری می کنیم صادقانه و رایگان به خاطر دلمان و عشقمان به ادبیات ایران. به اندازه کافی هم مطلب به مجله می رسد.
لذا شایسته می بود که برخورد شما با ما به دور از الفاظی آنچنان شتابزده و نادلپسند باشد.
برای شما آرزوی موفقیت دارم
مانی
سردبیر ماهنامه ادبیات و فرهنگ
پس از دريافت اين نامه، ايميل زير را برای ايشان فردستادم:
aghaye Manie aziz
javabe shoma be ta'khir oftad chon nemidanestam in namehe shoma khosoosist ya mikhahid be onvane javabe matalabe man, tebghe ghanoone nashr, dar haman sotoon va ba haman horoof dar Davat chap shavad. goftam az khodetan beporsam.
sarboland bashid
Reza Ghassemi
در جواب، آقای مانی نامه دوم را نوشتند:
آقای قاسمی گرامی
با درود
چنانچه دوست بدارید می توانید آن یادداشتی را که برایتان فرستاده بودم (به انضمام همین یادداشت) در سایت خود بگذارید تا خوانندگان سایت که مطلب شما را خوانده اند نپندارند شما یک تنه به قاضی رفته اید.
یادم افتاد سالها پیش یک دوست، رمان همنوائی ارکستر چوپانها را برای من به صورت فتوکپی فرستاده بود که بخوانم. بخشهائی از آن را خواندم اما شیرازهء آن کاغذها گسست و من از به اتمام رساندن آن محروم ماندم.
ضمنا نقدی برهمان کتاب را گویا 2 سال پیش به قلم خانم نسرین رنجبر ایرانی در ادبیات و فرهنگ منتشر کردیم.
باور کنید ما زیر این همه شعر، مطلب و داستان که برای مجله می رسد - و همه شان هم خواندنی نیستند- نفسمان دارد می گیرد و در ارتباطات گسترده، گاهی سرنخ بسیاری از کارها از دستمان در می رود.
محض اطلاع شما بگویم که بخشهای مختلف ماهنامه ادبیات و فرهنگ، مستقل و خودگردان هستند، و چون مجله به صورت اتوماتیک منتشر می شود، نام نویسندگان و تیتر نوشته هاشان براساس تاریخی که برای انتشار تصویب می شوند، تنظیم می گردد. یعنی آن که مظلبش دیرتر از همه تصویب می شود، نامش در روی جلد مجله، بالاتر از دیگران قرار می گیرد! لذا اگر شما نام نویسندهء نوآمده ای را در صدر و نام نویسنده ای توانا و نامدار را در ذیل تیترها می بینید، ناشی از اتواتیک بودن کار است و نه ارزشگزاری ما.
نکته آخر این که مجله ما در ایران هم هزاران خواننده دارد. تاکنون، - و تا آنجا که من آگاهی یافته ام- دهها بار مطالب مجلهء ما را در روزنامه ها و مجلات داخل بازچاپ کرده اند بی آن که به ماخذ آنها اشاره کنند. ما خوشحال می شویم که آنچه را که به گمان خود برای مردم نوشته ایم، به دستشان می رسد. حقوق مؤلف که حق همهء ما است را احتمالا آن دنیا از نکیر و منکر خواهیم گرفت! مطمئن باشید من درآنجا دهها برابر شما حق التألیف دریافت خواهم کرد، یا به مأخذ نوشته هایم اشاره خواهد شد!
پیروز باشید و مهربان!
مانی
با درود
چنانچه دوست بدارید می توانید آن یادداشتی را که برایتان فرستاده بودم (به انضمام همین یادداشت) در سایت خود بگذارید تا خوانندگان سایت که مطلب شما را خوانده اند نپندارند شما یک تنه به قاضی رفته اید.
یادم افتاد سالها پیش یک دوست، رمان همنوائی ارکستر چوپانها را برای من به صورت فتوکپی فرستاده بود که بخوانم. بخشهائی از آن را خواندم اما شیرازهء آن کاغذها گسست و من از به اتمام رساندن آن محروم ماندم.
ضمنا نقدی برهمان کتاب را گویا 2 سال پیش به قلم خانم نسرین رنجبر ایرانی در ادبیات و فرهنگ منتشر کردیم.
باور کنید ما زیر این همه شعر، مطلب و داستان که برای مجله می رسد - و همه شان هم خواندنی نیستند- نفسمان دارد می گیرد و در ارتباطات گسترده، گاهی سرنخ بسیاری از کارها از دستمان در می رود.
محض اطلاع شما بگویم که بخشهای مختلف ماهنامه ادبیات و فرهنگ، مستقل و خودگردان هستند، و چون مجله به صورت اتوماتیک منتشر می شود، نام نویسندگان و تیتر نوشته هاشان براساس تاریخی که برای انتشار تصویب می شوند، تنظیم می گردد. یعنی آن که مظلبش دیرتر از همه تصویب می شود، نامش در روی جلد مجله، بالاتر از دیگران قرار می گیرد! لذا اگر شما نام نویسندهء نوآمده ای را در صدر و نام نویسنده ای توانا و نامدار را در ذیل تیترها می بینید، ناشی از اتواتیک بودن کار است و نه ارزشگزاری ما.
نکته آخر این که مجله ما در ایران هم هزاران خواننده دارد. تاکنون، - و تا آنجا که من آگاهی یافته ام- دهها بار مطالب مجلهء ما را در روزنامه ها و مجلات داخل بازچاپ کرده اند بی آن که به ماخذ آنها اشاره کنند. ما خوشحال می شویم که آنچه را که به گمان خود برای مردم نوشته ایم، به دستشان می رسد. حقوق مؤلف که حق همهء ما است را احتمالا آن دنیا از نکیر و منکر خواهیم گرفت! مطمئن باشید من درآنجا دهها برابر شما حق التألیف دریافت خواهم کرد، یا به مأخذ نوشته هایم اشاره خواهد شد!
پیروز باشید و مهربان!
مانی
به دليل طولانی شدن مطلب، پاسخ دوات را فردا منتشر می کنيم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر