پروندهی ويژه: اوج زيبايی شناسی شرقی(12) شاه ميرزا مرادی، خداوندگار سرنا (بخش دوم)
سرانجام، «ساز چپی» شاه ميرزا را پيدا کردم. سازی که او سی سال پيش نواخته است؛ در اوج قدرت نوازندگیاش.
ساز چپی را در عزا مینوازند؛ در تدفين مردگان(اين هم، تا جائی که میدانم، تنها در منظقه لرستان است که مرسوم است). خودتان مقايسه کنيد عظمت تراژيک و لحن حماسی اين قطعه را با لحن زنجمورههايی که در اين سالها به نام موسيقی ايرانی به خوردمان دادهاند.
قدرت تصور ما، معمولاَ، فراتر است از هر اجرايی که از اسطورهها ارائه شود. شگفتا که اين قطعه فراتر از تصور ما از صور اسرافيل است. دست کم، برای من که اينطور بود؛ رستاخيز مردگان!
می گويند از شاه ميرزا پرسيده اند چطور می شود اينطوری نواخت؟ می گويد هرکسی می تواند،
به شرط آنکه بپذيرد که در چهل سالگی کور خوهد شد!
پ.ن. : نويسنده گرامی، ماهزاده اميری، که خود از اهالی همان مناطق است توضيحات زير را فرسستاده است:
نواختن ساز چپی فقط منحصر به لرستان نیست. رسمی است وقت دفن مرده ها در خوزستان، کهگلویه، شیراز، چهار محال بختیاری. ترکهای قشقایی به آن «دیره» میگویند که همان ساز چپیاست با تفاوتهایی .
هر چند نواختن این قطعه کار هر کسی نیست. کرمالله و نورالله از معروفترین سرنا نوازهای جنوب بودند که هر دو هم سعی میکردند در کارشان نوآوری داشته باشند. سرنا نوازی این دو میتوانم بگویم با اینکه سواد موسیقی شاه میرزا را نداشتند اما خیلی کم از او نبودند. مخصوصا در نواختن قطعهی ساز چپی که معیاری است برای محک زدن توانایی یک نوازندهی بومی سرنا. حالا البته دیگر از این آدمها نشانی نیست؛ هر چند هنوز وقت مردن جوانها در بعضی از استانهای جنوبی نواخته میشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر