دوشنبه، دی ۱۳، ۱۳۸۹

از سر خواندن سعدی، بی اعتنا به آن عاشقی های خفت بار (2):
حذف به قرينه تا بی نهايت:
نه فراغت نشستن نه شکیب رخت بستن
نه مقام ایستادن نه گریزگاه دارم

۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
من این مطلب را نفهمیدم. عنوان جه ربطی به این بیت شعر دارد؟ممکن است بیشتر توضیح دهید؟

رضا قاسمی گفت...

در اين سلسله يادداشت ها سعدی را بازخوانی می کنم از منظر کارهای زبانی حيرت انگيزش؛چيزهائی که می شود از او آموخت برای آنکه فارسی را بهتر بنويسيم.
در اين بازخوانی طبيعتا آن نوع عاشقانه های او را که از موضعی خفت بار است تاييد نمی کنم. نمونه:
تن من فدای جانت سر بنده وآستانت
چه مرا به از گدایی چو تو پادشاه دارم