پنجشنبه، فروردین ۱۸، ۱۳۸۴

درباره نشر انترنتی رمان عارفی در پاريس
کامران بهنيا از نسل دوم نويسندگان خارج از کشور است و از پرمايه ترينشان. دکترای فيزيک دارد و استاد دانشگاه است. اما ادبيات هم همانقدر دلمشغولی اوست که علم.
به گمان من، عارفی در پاريس يکی از مهم ترين و تازه ترين دستاوردهای ادبيات خارج از کشور است. و بی هيچ ترديد، قدمی است به پيش برای ژانر« رمان ـ تفکر » ايرانی. به اين رمان هم، مثل هر رمان ديگری، شايد بتوان ايرادهلئی وارد کرد. اما براستی چيزی هم آسانتر از ديدن عيب هست ؟ درست مثل آدميزاد می ماند کتاب. آنچه خيلی زود به چشم می آيد لنگی پاست، ضعف بينائی يا لکنت. کوتاهی يا بلندی بيش از حد قد که ديگر هيچ. اما برای ديدن حسن هرکس صبور بايد بود. گوش بايد سپرد و حتا دل تا مگر برسی به زيبائی درون کسی. راست است که توقع هست که بی عيب برند هر آفرينش هنری؛ اما اين « عيب » براستی چيست ؟ و چه کس مشخص می کند آن را؟ نديده ای چشم چپی که تمام ملاحت و لطف چهره ای به آن باشد ؟ قد بلند برای کسی که خودش هم بلند قد است عيب است ؟ برای کسی که فقط خواهان سرگرمی است طبيعتاَ اثری که در ژانر « رمان تفکر » باشد اثری است سراپا عيب. آما آنکه خريدار فکر باشد روی چشمش می گذارد « رمان ـ تفکر » را.
انتشار انترنتی اين هفتمين کتاب الکترونيکی دوات به نيت تقسيم کردن لذتی است که از قرائت اين کتاب با من ماند. کتابی که در شرايط فعلی امکان انتشار ندارد در ايران.
بخش اول اين رمان را قبلاَ خوانده ايد در دوات. از آنجا که نويسنده تمام متن، از جمله همين بخش اول را، بازنگری کرده است بخش اول و دوم را يکجا آورديم و پنج بخش باقيمانده را هم روزهای آينده خواهيد خواند. اين روايت برای آنهاست که که دوست دارند کتاب را روی صفحه ی کامپيوتر بخوانند. اگر قصد داريد آن را روی کاغذ بياوريد عجله نکنيد. يکی دو هفته ی ديگر نسخه صفحه بندی شده ی آن را به صورت پی دی اف می گداريم توی دوات برای آن ها که مايلند صخافی اش کنند و به صورت کتاب بخوانندش..