پنجشنبه، فروردین ۱۱، ۱۳۹۰

از قابلیت های زبان فارسی
در نامه به دوستی نوشتم: « ... می‌دانستم که اینطور وقت‌ها چسب سوپرگلو معجزه می‌کند. پسرم آنجا بود. فرستادمش پی ی چسب. رفت خرید آورد.» به اینجا که رسیدم دست از نوشتن کشیدم. اتفاق جالبی افتاده بود. جمله آخر فقط سه فعل بود! بی هیچ نیاز به فاعل، حرف ربط یا مفعول. این قابلیت زبان فارسی مرا به وجد آورد.
 در این جمله چیز دیگری هم البته هست که تعداد فعل ها را مشروط می کند: وزن کلمات! این سه فعل «رفت خرید آورد» به لحاظ وزنی و با توجه به کنتکست، شتابی به جمله می دهد شبیه به آن سه حرکت معروف شمشیر زورو. در نتیجه سرعت عمل را هم منتقل می کند. انگار گفته باشیم« بلند شد مثل برق رفت خرید آورد». وگرنه در حالت معمول محدودیتی از نظر تعداد فعل ها وجود ندارد. این حرف پیام هم درست است که فاعل و مفعول با ارجاع به جمله های پیشین حذف شده اند. اما همین کار، تا آنجا که من می دانم، در زبان انگلیسی، زبان فرانسه و به طور کلی زبان هایی که ریشه لاتین دارند ناممکن است. زبان های دیگر را نمی دانم.
از یادداشت های صفحه ی فیسبوک رضا قاسمی:
http://www.facebook.com/profile.php?id=844214319#!/profile.php?id=844214319

چهارشنبه، اسفند ۲۵، ۱۳۸۹


هیروشیمایی در خانه وجود ما
پیش از انقلاب پدران و مادرانی بودند که هفتهای یک بار می‌رفتند به شاه‌عبدالعظیم یا حضرت معصومه. حالا پدران و مادرانی هستند که هفته‌ای یک بار می‌روند به بهشت‌زهرا یا، از آن بدتر، به اوین. انگار یک بار هم باید تاریخ‌مان را از روی مسیرهایی بنویسیم که پدران و مادران رفته اند به جبر سرنوشتِ فرزندان.
برای ترسیم چنین مسیری استفاده از «گوگل ارث» الزامی‌ست. فرزند یکی از این پدر و مادرها را می‌شناسم که نزدیک قطب شمال زندگی می‌کند. در پاریس پدر و مادری روستائی را دیدم مرد عرقچین داشت و زن چادر و روسری ی گلدار. این پدر و مادر شاید هرگز پا را از روستایشان بیرون نمی‌گذاشتند اگر دختر به پاریس پناه نیاورده بود. انقلاب اسلامی انفجاری اتمی بود در خانه‌ی وجود ما.

شنبه، اسفند ۲۱، ۱۳۸۹

پرونده‌ی ويژه: غول‌های تآتری قرن بيستم(6) آنتونن آرتو (بخش یکم) : تآتر شقاوت. فیلمی از ساندرا اولس لوپز
با آنتونن آرتو آشنایی زیادی نداشتم و روی هم تنها دو یا سه بار او را دیدم. به یاد دارم که روز ششم فوریه سال ۱۹۳۴ او را در ایستگاه مترو دیدم که برای خرید بلیت توی صف، درست جلوی من ایستاده بود. با خودش حرف می‌زد و دستانش را با حرارت تکان می‌داد. دلم نیامد مزاحمش بشوم.




ـ حرف های اولین گروسمن درباره آرتو
ـ درباره آنتونن آرتو
ـ آنتون آرتو در ویکی پدیا


پنجشنبه، اسفند ۱۹، ۱۳۸۹

زن در زبان فارسی

در زبان فارسی تعداد ترکیباتی که با کلمه «زن» ساخته شده حدوداَ دویست و پنجاه تاست؛ تقریباَ پنج برابر ترکیباتی که با کلمه «مرد» ساخته شده. اما غالب این ترکیبات ربطی ندارد به خود «زن» : بیل زن، همزن... آن چندتایی هم که ربط دارد غالبا َبرمی گردد به امور بی ناموسی: دبال زن(مردی که با زنان پیر مقاربت کند)، طبق زن(ترجمه اش خیلی بی ناموسی می شود. به رساله های مراجع مراجعه فرمائید). خاقانی گوید:
اهل بغداد را زنان بینی
طبقات طبق زنان بینی