چهارشنبه، خرداد ۱۱، ۱۳۹۰


کتاب «از»ها: (55)
از انتظار
انتظار کشیدن در آسانسور، در اتوبوس، در مترو، در هواپیما... نوع ویژه‌یی‌ست از انتظار که خاص دوران ماست(برخلاف انتظار یعقوب، این انتظاری‌ست از پیش اعلام شده). در تمامی این انتظارها انسان تبدیل می‌شود به وزن.
هیچ چیز به اندازه بالا یا پائین رفتن از یک پله‌ی برقی که، به هر دلیل، عجالتا از کارافتاده کلنجار ایجاد نمی‌کند میان فاعلیت و عدم‌فاعلیت انسان(از پله برقی توقع هست حرکت بکند). در حالت عادی، می‌توان در جهت حرکت پله برقی به راه افتاد و زمان را به نصف کاهش داد. در جهت خلاف اگر حرکت بکنیم به احتمال بسیار زیاد هرگز به مقصد نمی‌رسیم. در جاهای پرازدحام(مثل بسیاری از پله‌های برقی مترو لندن) انسان دوباره تبدیل می‌شود به وزن.
اضطراب بهائی است که می‌پردازیم تا، در مبادله‌ای فاوستی، زمان فشرده شده را بخریم.
کتاب «از» ها : (54)
از هنر
وقتي كسی ليوانی را برمی‌دارد آب بخورد، توی آن را نگاه می‌كند. اما وقت گذاشتن ليوان، نيم نگاهی هم نمی‌كند به آن. يك ظرف چينی‌ی گرانقيمت را همه با احتياط برمی‌دارند و با همان احتياط هم سر جايش می‌گذارند. توی آن چيزی نيست، اما هيچكس فكر نمی‌كند خالی‌ست؛ چون ظرف چينی‌ی گران‌قيمت همان چيزيست كه بيرون آن است؛ درست مثل يك اثر هنری.