دوشنبه، خرداد ۰۴، ۱۳۸۸

چاوشی خوانی در گوشه ی نيشابورک اجرا می شود؛ گوشه ای که لحنی آخرالزمانی دارد و يکی از گيراترين گوشه‌های موسيقی ايرانی‌ست.
چاووشی‌خوانی را به وقت پيشباز از زائری می‌خوانند که از زيارت خانه خدا برگشته. انتخاب گوشه‌ی نيشابورک برای چاووشی خوانی و لحن آخرالزمانی آن هم شايد از همين جاست.
چاووشی خوانی را نخستين بار وقتی شنيدم که شش هفت سال بيشتر نداشتم؛ در يکی از روستاهای اصفهان. تمام موهای تنم سيخ شده بود. از آن پس، مترصد فرصتی بودم که بار ديگر اين آواز را بشنوم. اما هيچ ردی از آن به دست نمی‌آمد. از هر کسی هم که سراغ می گرفتم چيزی درباره آن نمی‌دانست. زمانی که گل صدبرگ را با شهرام ناظری آماده می‌کرديم به او گفتم که چرا بايد حتماَ با پيش درآمد شروع کرد؟ پيش درآمد در اصل برای کنسرت است، و به نيت آماده کردن شنوندگان. ما که اجازه ی کنسرت نداريم (حوالی سال 1362 بود اگر اشتباه نکنم، و موسيقی هم به کل ممنوع). گفتم با چاووشی‌خوانی شروع کند. او هم چيزهای گنگی در ذهنش بود اما دقيقاَ نمی دانست چاووشی‌خوانی چگونه است. وقتی توصيف کردم که دقيفاَ چه حالتی دارد و در چه موقعيتی خوانده می شود يک چيزی را شروع کرد به خواندن. قطعه‌ی خوبی بود، اما آن حس چاووشی‌خوانی را نداشت. همين را به او گفتم. چيز ديگری را خواند. باز هم همانی نبود که بايد می‌بود. خوشبختانه ناظری دستش پر بود، مرتب چيز تازه‌ای می‌خواند. سرانجام پس از ده تايی آزمايش مختلف رسيد به آواز« عزم آن دارم که امشب...». چاووشی‌خوانی نبود، اما از نظر گيرائی و بويژه داشتن لحن خطابی خيلی به آن نزديک بود. نوار را با همين قطعه شروع کرديم. اما جستجوی من برای پيدا کردن چاووشی‌خوانی ادامه پيدا کرد. کم کم داشتم نااميد می شدم. گمان می‌کردم اينهم از همان چيزهاست که متعلق‌اند به گذشته‌ای که ديگر گذشته است. تا اينکه هفته پيش، پس از پتجاه و دو سال، روی يوتيوب برخوردم به چاووشی‌خوانی قنبری. موسيقی بوشهر را می‌شناختم، شروه‌خوانی و نوحه‌خوانی بخشو را بسيار شنيده بودم اما نمی‌دانستم که بوشهری‌ها هم چاووشی‌خوانی دارند. و چه خواننده‌ای! صدايش معناطيس دارد و روايتش از نيشابورک بديع است و پر از غلت ها، سکوت‌ها و آکسان‌های دلنشين. از همه مهمتر نوع ویژه ای از تزئین در این آواز هست که نامش را شاید بشود گذاشت «جویدن کلام»(و این البته فرق دارد با کلمات را جویده ادا کردن. خودشان می گویند موقع چاووشی خوانی خواننده باید کلمه را بجود)؛ نوعی ویبراسیون که صدا را دور و نزدیک می کند.
از نطر اجرا، کاری که در اين روايت چاووشی خوانی صورت گرفته حيرت انگيز است: نيشابورک را که گوشه ايست در ماهور و نوا، منتقل کرده است به حصار چهارگاه. بعد هم،از يکسو، با حذف درامد نيشابورک و، از سوی ديگر، با حذف فرود حصار ملودی را در تعليق کامل نگه داشته است.
کيمياگری يعنی اين.

هیچ نظری موجود نیست: