دوشنبه، مهر ۱۴، ۱۳۸۲

نويسندگان جريان گريز
از اين پس، دوات هر ازگاه ستونی خواهد داشت با عنوان «نويسندگان جريان گريز». در اين ستون کار نويسندگانی منتشر خواهد شد که جريان گريز بودند به هر دو معنا: نه پيرو جريانی بودند(دست کم در سطح ملی) و نه خود منشاء جريانی شدند. برکنار و بی سرو صدا نوشتند، و نه خود های و هويی کردند و نه نوشته شان (خوب يا بد) های و هويی برانگيخت. نويسندگانی مثل: شميم بهار، ک. تينا، عباس نعلبنديان، عليمراد فدايی نيا و ...
مطالعه ی کار اينان از جهات مختلف آموزنده است. بعضی از اين نويسندگان، بی اعتنا به شيوه های رايج استادان داستان نويسی، به ندای درونی خود گوش می دادند که حاصلش می شد شيوه ای کاملاْ شخصی، و بعضی ديگر به دليل تماس روزآمدشان با فرهنگ غرب پيرو مد زمانه بودند اما مد زمانه ی غرب. در همه ی اين کوشش ها می شد چيز ارجمندی ديد: جستجوی راه های تازه ای. اما جستجوی راه تازه ضرورتاْ يه معنای يافتن آن نيست. اينکه چرا حتا نمونه های نسبتاْ موفق کار اين نوع نويسندگان در انزوا باقی ماند(درست همان بلايی که سر شاعران دهه ی چهل آمد) محتاج پژوهشی است عالمانه. و برای هر نوع پژوهشی، عالمانه يا غير از آن، نخست بايد منابع اصلی را در دست داشت. و اين درست همان چيزی است که دوا ت قصد کرده است به عهده بگيرد؛ کاری که بدون ياری دوستانی که دسترسی دارند به منابع، ناشدنی است البته.
به گمان من، همه ی گناه برکناره ماندن اين نويسندگان را نمی توان به پای فضای سياست زده ی آن چند دهه گذاشت. خود اين نويسندگان هم( درست مثل شاعران دهه ی چهل) بی تقصير نبودند. اينان،غالباْ، چنان سياست گريز بودند(به عنوان واکنشی نسبت به جريان مسلط ادبی که سخت سياستگرا بود؟) يا چنان دچار بی حسی مطلق بودند نسبت به فجايع دور و بر که گويی در سياره ی ديگری زندگی می کردند. اين هم هست که بدل کردن احوال شخصی به احوال کيهانی نوعی کيمياگری است که کافکا زمينه اش را داشت؛ نبوغ هم. اما برای نويسنده ی اين سوی جغرافيا، يا دست کم برای اين نويسندگان توفيقش دست نداد.
به هرحال کمترين فايده ی خيره شدن در کار اين نويسندگان، اجتناب از رفتن به راه هائی ست که بن بست است؛ گاه گاه هم البته لذت خيره شدن هست در رگه هائی از طلا که هست اما خالص نيست. خالص نيست، اما هست.
مهدی يزدانی خرم هم کار جالبی را شروع کرده است در روزنامه ی شرق با عنوان «نويسندگان فراموش شده». من نمی دانم مسيری که او پيش رو دارد در آينده تلاقی خواهد کرد با نويسندگان مورد نظر ما يا نه. اما تا اينجای کار نويسندگانی که او به آنها پرداخته(پهلوان، تقوايی، ربيحاوی) غالباْ در زمانه ی خود نويسندگانی بودند مطرح، و اگرامروز فراموش شده باشند نه بخاطر طبيعت داستانهايشان که به خاطر انتخاب خود آنهاست که ترجيح داده اند در زمينه ی ديگری کار بکنند. به هرحال، همزمانی اين دو طرح با هم، و تلاقی احتمالی مسيرهايشان در آينده، امريست که سود می رساند به خواننده ای که علاقمند است به اين مبحث. به همين دليل، دوات استقبال می کند از هر نوشته ی تحليلی که بپردازد به اين موضوع.

هیچ نظری موجود نیست: